متانوسارسینا: دارای دیوارهی ضخیم گرم مثبت از جنس پلی ساکارید که حاوی قندهای گالاکتوز آمین، گلوکز اسید گلوکورونیک همراه با استات است. دیوارهی آن فاقد فسفات و سولفات است. دیوارهی آن با توجه به مقادیر زیاد گالاکتوز آمین و اسید گلوکورونیک شبیه بافت پیوندی حیوانات(کوندروتین) است ولی برخلاف آن سولفاته نیست.
هالوکوکوس :
یک نمک دوست اجباری که دیوارهی آن یک پلیساکارید سولفاته است. دیوارهی آن شامل: گلوکز، مانوز، گالاکتوز سولفاته، قندهای آمینه، اسیدمورامیک و استات به مقدار زیاد است اکثر واحدهای قندی آن سولفاته هستند
هالوباکتریوم:
دیوارهی آن شامل گلیکوپروتئینهای اسیدی با بار الکتریکی منفی به ویژه آسپارتات است. احتمالاً این پروتئینهای اسیدی به متعادل کردن بارهای الکتریکی مثبت فراو ان که توسط مقدار زیاد نمک در محیط این موجودات ایجاد میگردد کمک میکند. سلولهای هالوباکتریوم به 20 تا 25 درصد نمک برای نگهداری دیوارهی سلولی خود احتیاج دارند. با کاهش غلظت نمک محیط به 15% سلولهای باکتریوم به دلیل شرایط ناپایدار از حالت میلهای به شکل کروی درمیآیند و در تراکم کمتر نمک از این مقدار از هم میپاشند .
ترموپلاسما:
که جز ترمواسیدوفیلها هستند، فاقد دیوارهی سلولیاند از این نظر شبیه مایکوپلاسماها هستند در غشای سلولی خود لیپیدهای تترااتری و گلیکوپروتئین دارند که این غشا با پایداری خود فشار اسمزی شرایط گرم و اسیدی محیط را تحمل میکند. بهترین رشد ترموپلاسماها در 60 درجه سانتیگراد با pH=2 میباشد.
غشای سلولی ارکی ها:
تفاوت ساختار غشای سلولی آرکیها با یوکاریوتها و پروکاریوتها:
1ـ اتصال بین گلیسرول و اسیدهای چرب به صورت اتری است نه استری
2ـ وجود ایزوپرنوئیدها که اسیدهای چرب آلکیله هستند(در غشای آرکیها)
3ـ کایرالیتی (وارونگی)خاص گلیسرول در آرکیها که به صورت sn- گلیسرول1ـ فسفات است در صورتی که در باکتریها و یوکاریوت ها به صورتsn- گلیسرول 3- فسفات ست. ( شکل1)
لیپیدها در غشای سلولی آرکیها به صورت دی اتری و تترا اتری هستند. لیپیدهای آمفیتول آرکیها شامل فسفولیپیدها گلیکولیپید و سولفولیپید است. انواع ویژهای از آرکیها حاوی مقادیر زیادی لیپیدهای غیرقطبی هستند که اکثر آنها مشتقات ایزوپرنوئیدی هستند مثل بتاکاروتن، آلفاکاروتن و دانههای گرانیل، که در اجزای لیپیدی آرکیهای مختلف به ویژه متانوژنها و آرکیهای گوگردی دیده شده است.
مقایسهی غشای آرکیها با یوکاریتها و پروکاریوتها از لحاظ ساختمانی یکسان ولی از نظر شیمیایی استثنا هستند.
برخلاف غشای یوکاریوتها و باکتریها غشای آرکیها اجباراً از فسفولیپید ساخته نشده است زیرا مولکولهای گلیسرول در کربن شمارهی 3 خود حاوی فسفات، سولفات و کربوهیدرات هستند.
لیپیدها در غشای آرکیها به صورت قطبی وغیرقطبی هستند لیپیدهای قطبی در آرکیها طول بخش هیدروکربنی در دیاترها به صورت 20 کربنه و در تتراترها 40 کربنه است ساختمان خطی تترااترها را میتوان از طریق تولید حلقههای پنج کربنی تغییر داد که موجب تغییراتی در طول و زنجیره ضخامت غشا میشود که بر فعالیت آن تأثیرگذار است.
به ساختاری دیاتری archaeol گفته میشود که در برخی از متانوژنها و بیش از حد نمک دوستها وجود دارد. (شکل 2)
به ساختارهای تترااتری cald archaeol گفته میشود که در ترمواسیدوفیلها و متانوژنها وجود دارد.
غشاهای تترااتری خاص آرکیهاست و مانند آنها ساختار تترااستری در یوکاریوتها و پروکاریوتها وجود ندارد.
غشاهای تترااتری غشاهای تک لایه هستند و غشای 2 لایه تولید نمیکنند. (شکل 3)
به صورت 2 و 3 دی فتیل (فیتانیل)sn-o گلیسرول است (sn یعنی به کربن 2 یا 3 متصل هستند) ساختار تتراتری از اتصال 2 زنجیرهی ایزوپرنوئیدی 20 کربنه به موقعیتsn-2 و sn-3 گلیسرول با اتصالات اتری به یکدیگر تشکیل میشود.
اتصال زنجیره های ایزوپرنوئیدی 2 مولکول گلیسرول به یکدیگر میتواند به صورت اتصال با موقعیتهای 2 به و 3 به
باشد که در این حالت iso cald archaeol است و همچنین میتواند به صورت 2 به
یا 3 به
باشد
تفاوت ساختارهای تترا اتری در تعداد حلقههای سیکلوپنتان که دلیل سازگاری با دماهای بالا است یا متناسب با افزایش دمای محیط است مثلاً حلقههای سیکلوپنتان8تا به بالا در آرکیهایی مشاهده شده که در فراوری نفت خام دخالت دارند متانوژنها قادر به یک تغییرپذیری خاصی در غشای خود هستند که آنها میتوانند از مخلوطی حاوی از تترا اترها و دیاترها استفاده کنند که با این کار میتوانند در دمای مثل متانوکوکسوئیدبورنتی و مثلMethano pyruskandleri در دمای 100 در اثر کاهش دما از پیوندهای دیاتری و با افزایش دما از پیوندهای تترا اتری استفاده میکنند که در اثر اتصال دیاترها به یکدیگر است همچنین این پیوندهای اتری باعث افزایش پایداری لیپیدها در برابر تغییرات pH نیز میشود.
کایرالیتی خاص گلیسرول به دلیل وجود آنزیم احیا کنندهی دیهیدروکسی استون فسفات است محصول DHAP در باکتریها و یوکاریوتها گلیسرول -3- فسفات و در آرکیها گلیسرول یک فسفات است در آرکیها محصول DHAP توسط آنزم گلوکز 1-فسفات دهیدروژناز که وابسته به NADPH احیایی است وارونه یا معکوس شده و تبدیل به گلیسرول یک ـ فسفات میگردد
,cدر آرکیها مثل یوکاریوتها تغییرات زیادی در زنجیره دیده نمیشود فقط ملول زنجیرههای خطی هیدروکربن کوتاه یا بلند میشود 15 کربنه یا 25 کربنه در آرکیها زنجیرههای 5 کربنه اضافه میشود در صورتی که در یوکاریوتها و پروکاریوتها زنجیرههای خطی 2 کربنه اضافه میشود.